عاقبت خبرنگاری تَنتَن و سگی که همیشه همراهش بود | گابریل گارسیا مارکز: خبرنگاری بهترین شغل جهان است
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۰۸۳۱۷
به گزارش همشهری آنلاین، حرفه خبرنگاری شباهتهای زیادی به نویسندگی دارد، هر دو با کلمه سروکار دارند؛ اما تفاوت بزرگی در میان است، کتابِ نویسندگان سالها در کتابخانه میماند اما خبر در پایان روز بیارزش میشود. با گسترش استفاده از فضای مجازی عمر خبر از یک روز هم کمتر شده و به ساعت و دقایق رسیده است. حتی روزنامهها و رسانههای مکتوب، بخش آنلاین دارند که سرعت خبررسانی در آن بسیار بالا است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گزارش، مجموعهای از آثار خبرنگارها را گرد هم جمع کرده تا از خبرنگارها و آثار آنها در روز خبرنگار یادی شود.
نخستین کتاب اثر یک خبرنگار نیست، اما درباره خبرنگارها است. ماجراهای تنتن یکی از مشهورترین کتابهایی است که درباره یک خبرنگار نوشته شده است. ماجراهای تن تن و میلو، درباره اتفاقهایی است که برای تنتن خبرنگار کاوشگر، ماجراجو و میلو سگ باهوش و وفادار او میافتد. این مجموعه به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده و بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. اولین نسخه از رشته ماجراهای تن تن و میلو در سال ۱۹۲۹ میلادی، توسط ژرژ رمی در روزنامه ای در بروکسل به زبان فرانسوی منتشر شد.
ژرژ پروسپر رمی، زاده ۲۲ مه ۱۹۰۷ و درگذشته ۳ مارس ۱۹۸۳، نویسنده و کاریکاتوریست بلژیکی بود که بیشتر به خاطر خلق ماجراهای تن تن مشهور است. این اثر مشهورترین اثر کمیک (داستان مصور) در تمام تاریخ و به ویژه در تاریخ اروپا است و به خاطر آن نام هرژه (ارژه) در سال ۲۰۰۳ به تالار مشاهیر کتاب های کمیک اضافه شد.
هرژه در اواخر عمرش شدیدا از مخلوقش، تن تن، زده شده بود و حتی در یک مرحله از تن تن به خاطر فشاری که در یک عمر هنری بر رویش گذاشته بود تنفر پیدا کرد. با مرگ هرژه، آخرین کتاب تن تن به نام تن تن و هنر الفبا ناتمام ماند. هرچند هنرمندان مشهوری سعی در به پایان رساندن آخرین داستان تن تن کردند، اما نتیجه آنی نشد که طرفداران بی شمار تن تن در انتظارش بودند. بر طبق وصیت ژرژ، هیچ هنرمندی بعد از وی حق خلق داستان جدیدی از تن تن را نداشت، و درحقیقت با مرگ وی، مجموعه داستان های تن تن به پایان رسید.
دوست دارم با روزنامهنگاریام شناخته شومکتاب رسوایی قرن گلچینی از مقالههای روزنامهنگاری یکی از چهرههای ماندگار ادبیات قرن بیستم که میراثی عظیمتر از آثار جاودانهاش به شمار میآید. همان طور که مارکز در واپسین سالهای عمرش گفته بود: «دوست دارم بیش از آنکه برای صد سال تنهایی یا جایزه نوبل در یادها بمانم، به واسطه حرفه روزنامهنگاریام شناخته شوم.» این مجموعه گزیدهای از چهار دهه فعالیت روزنامهنگاری تمام وقت، جنجالی و افشاگر اوست که طی مقالههایی در روزنامههای مختلف به چاپ رسیده و زمینهساز آثار بزرگ او تا رسیدن به جایزه نوبل در سال ۱۹۸۲ بوده است. مقالههایی داستانگونه که از بارانکیلا تا رم، پاریس و اسپانیا به چاپ رسیده است. این ۵۰ مقاله، هم زمان با نشان دادن سبک، درایت، عمق و شور آثار «گابو»، بیش از هر چیز نشانگر اشتغال او در حرفهای ست که آن را «بهترین شغل جهان» میخواند.
گابریل خوزه گارسیا مارکز، زاده ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکده آرکاتاکا درمنطقه سانتامارا در کلمبیا - درگذشته ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، رماننویس، نویسنده، روزنامهنگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی میکرد.
بنیاد نوبل در بیانه خود، مارکز را «شعبده باز کلام و بصیرت» توصیف کرد. تمام داستانهای وی به نثری نوشته شدهاند که از نظر رنگارنگی و جاذبه غریبشان، فقط میتوان آنها را با کارناوالهای آمریکای جنوبی مقایسه کرد. گابریل گارسیا مارکز، در روز ۱۷ آوریل ۲۰۱۴، در ۸۷ سالگی، در مکزیکوسیتی درگذشت.
وجهه خبری همینگوی را بشناسیدکتاب همینگویِ خبرنگار ۷۵ مقاله و گزارش خبری منتخب از چهاردهه روزنامهنگاری ارنست همینگوی را دربردارد که توسط ویلیام م. وایت گردآوری شده است. کتاب، شامل یکسوم از مقالات چاپشده همینگوی در روزنامهها و مجلات مختلف، بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۶ است. مخاطب در این کتاب میتواند درباره وجههای از همینگوی، غیر از داستاننویسی، آشنا شود.
ارنست میلر همینگوی ( ۱۸۹۹ - ۱۹۶۱)، نویسنده امریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات است. او از پایهگذاران یکی از گونههای ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» است.
همینگوی در سالهای آغاز کار نویسندگیاش و کمی پیش از سال ۱۹۳۱ در نامهای خطاب به لوییس هنری، منتقد و کتابشناس مینویسد: «مطالبی که برای روزنامهها نوشتهام... ربطی به نوشتههای دیگرم ندارد چون داستان این نوشتهها چیز دیگری است... این اولین حق هر نویسنده دست به قلمی است که خودش انتخاب کند چه مطالبی را چاپ کند و چه مطالبی را چاپ نکند. اگر شما از آن دسته نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی، نوشتن برای روزنامهها، نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضربالعجل و نه مطلبی برای همه ادوار، امرار معاش میکنید دیگر کسی حق ندارد در لابهلای نوشتههای ژورنالیستی شما کندوکاو کند و مطالبی را بیرون بکشد که از آنها بر ضدبهترین آثار غیرژورنالیستیتان استفاده کند.»
الگویی مناسب برای خاطره نویسی خبرنگارانکتاب خبرنگار (قصه ها و خاطرات حرفه ای باب دوترو) خاطرات نویسنده را از زندگی پرماجرای حرفهایاش در قالب داستانهایی که پرده از ابعاد گوناگون زندگی خبرنگاری و دردسرهای آن برمیدارند در اختیار میگذارد و سهم رسانهها را در حمایت مالی و دیگر حمایتها از افراد مشغول در این زمینه روشن میکند. مخاطب با کمک اثر حاضر از تاثیری که توانایی یک خبرنگار در سخنوری برجای میگذارد آگاه میشود، تفاوتهای این حرفه را در کشور های مختلف درمییابد و به الگویی مناسب برای خاطرهنویسی خبرنگاران دست پیدا میکند، الگویی که در کمال سادگی و روانی خود را نمایان میسازد. کتاب پیش رو علاوه بر مخاطب عام میتواند به شکل ویژهای برای دانشجویان رشتههای ارتباطات، علوم سیاسی و تاریخ و افراد مشغول در عرصه رسانه سودمند باشد.
رابرت باب دوترو، نویسنده این کتاب، متولد سال ۱۹۳۰ در لندن انگلستان است. باب یک زندگی پرماجرا را پشت سر گذاشت و به عنوان فیلمبردار شبکههای تلویزیونی ABC، NBC، CBC، CTV، TVO کار کرد، که فیلمبرداری اکثراً مستند و اخبار بود و از خطرات بسیاری جان سالم به در برد.
کتابی در ژانر جنایی نوشته یک خبرنگارکتاب راز اتاق زرد از شاخصترین رمانهای نوشته شده در ژانر جنایی- معمایی و زیر ژانر اتاق دربسته است. این ژانر فرعی همواره با المانهایی مثل مسائل و ماجراهای ماوراءالطبیعه و متافیزیکی همراه است که کار را برای قهرمانی داستان که به دنبال کشف حقیقت است، بسیار سختتر میکند. وجود عناصری فراطبیعی که رنگ جادو به ماجرا میبخشند، نیاز به دامنه گستردهای اطلاعات علمی و تاریخی دارد که قهرمان جویای کشف حقیقت به واسطه آنها میتواند معما را حل کند.
نویسنده این کتاب گاستون لورو است که همگان او را با رمان درخشان «شبح اپرا» میشناسند. «اتاق زرد» با بهره بردن از قهرمانی که خبرنگار است، از یکی دیگر از عناصر ویژهی ژانر جنایی استفاده میکند: کاشف حقیقتی که نه پلیس است و نه کارآگاه! وجود قهرمانی که یک خبرنگار جویای حقیقت است و نه یک پلیس و کارآگاه، داستان مجموعهی اتفاقاتیست که در اتاق دختری مخترع به وقوع پیوسته و سرشار از رازهایی هستند که پلیس از کشف آنها عاجز است ولی خبرنگار خبره رمان در آخرین لحظهها حقیقت را کشف و اثبات میکند.
گاستون لوئی آلفرد لورو به فرانسوی: Gaston Louis Alfred Leroux) (زاده ۱۸۶۸ و درگذشته ۱۹۲۷ در فرانسه، نویسنده و خبرنگار جنایی فرانسوی بود. شهرت او بیشتر به خاطر رمانش شبح اپرا (به فرانسوی: Le Fantôme de l'Opéra) است که بارها به فیلم در آمده و آندرو لوید وبر، کارگردان مشهور تئاترهای موزیکال آن را به همین نام روی صحنه بردهاست. رمان او همچنین مبنای رمان «شبح» (۱۹۹۰) اثر سوزان کی قرار گرفتهاست.
در روزگار معاصر هم کم نیستند خبرنگارانی که کتاب مینویسند، کتابهایی که گاه با استقبال بالایی در روزهای ابتدایی مواجه و بعد از مدتی فراموش میشود و کتابهایی که نشان دادند میتوانند ماندگار باشند و مانند یک سند تاریخی عمل کنند.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ادبیات روزنامه نگاران خبرنگاران خبر مهم کتاب داستان و رمان ماجراهای تن تن روزنامه نگاری روزنامه ها یک خبرنگار سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۰۸۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، به نقل از ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتابهای بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.
او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز» را دوست داشته است.
طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران میداند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشتهام.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر میرسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتابهای جالبی در این نمایشگاه دیدم.
آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتابهای ادبیات کلاسیک را که سالها آرزوی دستیابی و مطالعهشان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ...را منتشر کردهاند، گفتوگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتابهای جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.
این شاعر فارسیسرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقهمند است، گفت: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتابها دسترسی داشتم موجب خشنودیام بود.
آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانیها و ایرانیها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما میخوانید، میخوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوههای متفاوت است. اما همه اینها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه میخوانیم در شعر معاصر تاجیک هم میبینیم.
وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف میزنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمیبینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رماننویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتابهای فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزلهای او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از همزبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ میکنیم. من تاکید میکنم که شعر همزبان خود را منتشر میکنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.
آذرخش در بخش دیگری از این گفتوگو به نقش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب میشد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسیزبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم میداشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاههای صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار میشود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب میشد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفتوگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقهمندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما میتوانیم کتابهایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد چون تاجیکستانیها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث میشود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب میشود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر میکنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفتوگو قرار گیرد. چون تاجیکستانیها هم به زبان فارسی سخن میگویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفتوآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتابهای تاجیکستانی به ایران و بالعکس میتواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری برگزار میشود.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900156